وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد،
وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی،وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی،
وقتی دیگر دفتر و قلم هم تنهایت گذاشته باشند،وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند،
وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ بکنی،وقتی احساس کنی تنهاترین هستی،
چشمهایت را ببند و از ته دل بخند که با هر لبخند روحی خاموش جان میگیرد و درخت پیر جوان میشود.
ای کودک...
کفش هایم را نپوش...
تلاش تو برای بزرگ شدنت
غمگینم میکند...
کودک بمان...
کوچک بمان...
من در بزرگ شدنم دردهایی دیدم
که کوچک کرد...
برزگ شدنم را...
آرزو میکنم یه موزیکی که خیلی وقته دنبالشی و هیچ اسمی ازش نمیدونی رو یه جا پیدا کنی
.
آرزو میکنم وقتی دارن ازت تعریف میکنن اتفاقی رد بشی و بشنوی
.
آرزو میکنم اونقد بخندی که از چشات اشک بیاد
.
آرزو میکنم یه بویی که باهاش خیلی خاطره های خوب داری رو یه جا به مشامت بخوره
.
آرزو میکنم وقتی حواست نیست سرتو بالا بیاری ببینی یکی که خیلی دوسشش داری داره با لبخند و حس مثبت نگات میکنه
.
آرزو میکنم یه چیزی که کوچیکه ولی فکر نمیکردی حالا حالاها داشته باشیش یا اتفاق بیفته رو بدست بیاری
.
این آرزو ها خیلی کوچیکن ولی خیلی لذت بخشن...
بوی بغض میدهی بانو...
.
.
نبینم اشک هایت را حرام کسانی کنی که بی ارزشند
.
احساست را خرج آنهایی کن ک قدر بدانند
.
روحت را اسیر آدمها نکن...
.
این آدمها آدمهای سابق نیستند
.
بوی گرگ میدهند...
سکوت میکنم...
نه اینکه دردی نباشد...
گلویی نمانده برای فریادم...
به یاد آرزو هایم سکوتی میکنم...
.
.
بالاتر از فریاد
حواسمون باشه...
دل آدمه...!
شیشه نیست که روش ها کنیم.
بهد قلب بکشیم
و
واستیم آب شدنشو نگاه کنیم
و کیف کنیم
روی شیشه نازک دل آدما
اگه قلب کشیدی...
باید مردونه پاش وایستی.
کاش دنیا
با همه خاطره هایش بمیرد
تا من
تا تو
به تکرار هر روز را خط خطی نکنیم
وبا جرات
در سپیده دم بگوییم
نقطه...سر خط
شیطان نیستم
فرشته هم نیسم
خدا هم نیستم
فقط دخترم
از نوع ساده اش
حوا گونه فکر میکنم
فقط بخاطر یک"سیب"تا کجا باید تاوان داد؟
گاهی با یک قطره لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام قلبی آسوده و آرام میگیرد
گاهی با یک کلمه انسان نابود میشود
گاهی با یک بی مهری دلی میشکند
مواظب بعضیها باشیم!!
در حالی که ناچیزند همه چیزند
دل نوشته...
یه روزی...یه وقتی...هرچند دور به جایی میرسم که هیچکس نتونه برام تعیین تکلیف کنه...
به جایی میرسم که همه برای عقایدم ارزش قائل شن یا حداقل برام یه دلیل منطقی بیارن و منصرفم کنن...نه اینکه دختر بودنمو تو سرم بزنن...
به جایی میرسم که هیچکس نتونه به آرزو هام بخنده و مسخرشون کنه.
بهم احترام بذارن...به دلخوشی هام...به عقیده هام...به نظراتم...
به جایی میرسم که هیچکس نتونه دلخوشی هامو ازم بگیره فقط بخاطر اینکه دخترم...بخاطر اینکه دختر بودن گناهه...
مثه یه مرد قوی میشم تا هیچکس نتونه دختر بودنمو به رخم بکشه...
به جایی میرسم...که هیچکس و هیچ چیز نتونه اشکمو دربیاره...
خسته شدم...از زندگی...از اینکه بعضی وقتا نمی دونم هدفم از زندگی چیه؟؟نمیدونم چرا دارم به زندگیم ادامه میدم؟؟
اونقدر بالا میرم که جبران همه بغضهایی باشه که قورتشون دادم و جاش یه لبخند ظاهری زدم...جبران همه گریه های پنهانیم باشه...
به جایی میرسم که آرزوهام برام خاطره شن...
نمیذارم...نمیذارم بعدا حسرت آرزوهایی که لمشون نکردم به دلم بمونه...
حرف های زیادی داری
سکوت علامت چیست؟؟
نمیدانم علامت رضایت است یا همان جواب ابلهان خاموشی است
معنی جدیدی به سکوت داده ای!!
سکوتت را میفهمم...
یعنی انتظار
دلم تنگ شده...
واسه بچگیام...واسه موقعی که تنها دغدغه زنگیم شکسته شدن عروسکام بود.
واسه اون موقعی که تنها تلخی زندگیم شربت سرماخوردگی بود....
واسه اون زمانی که هیچکس و هیچ چیزی نمیتونست خوشیامو ازم بگیره...
واسه اون زمانی که استرس برام معنی نداشت و تنها نگرانی زنگیم این بود که بتونم کارتون مورد علاقمو نگاه کنم...
برای اون موقعی که با دیدن یک اسباب بازی فروشی اونقدر به هیجان میومدم که دلم میخواست همشونو مامانم برام بخره...
برای اون زمانی که خودمو برای بابام لوس میکردم تا برام خوراکی بخره...
واسه وقتی که با دوستام قهر میکردم و تا معذرت خواهی نمیکردند آشتی نمیکردم
واسه خاله بازیامون...(وااای خدا چقد مسخره بود)
برای....
ه...ی!!دیگه گذشته ها گذشته
دلنوشته...
.
.
.
دیگه حوصله هیچ کاریو نداااارم...هر از چند گاهی دلم میخواد اونقدر گریه کنم که جبران همه تنهاییام باشه.
بغض و اشک کم کم دارن به تنها همدم تنهاییام تبدیل میشن.خسته شدم...ازاین زندگی یکنواخت و بی هیجان...از این بغض هایی که برای اینکه مجبور نباشم برای دیگران توضیحش بدم،مجبورم قورتشون بدم و جاش یه لبخند الکی بزنم.
خسته شدم از این لبخندای الکی...ازاین گریه های پنهونی که خیلی وقتا خودمم دلیلشو نمیدونم.
دلم یه هیجان میخواد...یه اتفاق باحال...یه انگیزه...یه خنده واقعی...یه زنگی بدون گریه و اشک...بدون تنهایی...پراز شادی...پر از احساس...یه زندگی واقعی!
shaghayegh
بزن به سلامتی حرفای دلت که به کسی نگفتی
بزن به سلامتی اینکه کوه درد بودی ولی دم نزدی
بزن به سلامتی تنهایی هات ولی تنهایی رو دوست نداشتی
.
.
.
بزن به سلامتی آرزو هایی که نتونستی لمسشون کنی
shaghayegh
خاطرات نه سر دارند نه ته...
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند...
می رسند گاهی وسط یک فکر...
گاهی وسط یک خیابان...
سردت میکنند...
رگ خوابت را بلدند...
زمینت میزنند...
خاطرا تمام نمیشوند...
تمامت میکنند...
shaghayegh
خیلی تنهام
احساس میکنم همه زندگیم یک نواخت شده!بدون هیچ هیجانی بدون هیچ ذوق و شوقی.....
دلم میخواد کلا زندگیمو تغییر بدم.اونجوری که دلم میخواد زندگی کنم بدون هیچ مخالفتی.
همه امیدم به آیندمه...آینده ای که برای رسیدن بهش لحظه شماری میکنم...دلم میخواد از تک تک لحظه های زندگیم بتونم لذت برم اما همیشه...
همیشه یه چیزی وجود داره که نمیذاره تو حال خوشت بمونی...خرابش میکنه!!
میدونم زندگی پستی بلندی داره...اما میخوام این پستی بلندیارو به حداقل برسونم...میخوام کاری کنم که بتونم به همه اون چیزایی که میخام برسم...
به همشون
موفق میشم...میدونم که موفق میشم...به قول ندا:من میتونم به همه آرزوهام برسم
shaghayegh
هیس
کمی آرام تر تنها شو
بی صداتر بشکن
آهسته تر سراغش را بگیر
ممکن است بیدار شود
وجدان نداشته اش
shaghayegh
به سلامتی پسری که موقع خدافظی به دوست دخترش گفت اگه بری میشی اسم دخترم،اگه بمونی میشی مادرش...
سلامتی عشق اول که نه میتونی بهش زنگ بزنی،نه میتونی بهش فکر نکنی...
به سلامتی لبخندی که کمکت میکنه تا برای همه توضیح ندی حالت داغونه...
به سلامتی اونایی که به هرچی برخوردند آس موندن...
به سلامتی سیگارم که بهم یاد داد که عاقبت واسه هر نفر سوختن و زیر پا له شدنه...
به سلامتی عشقی که طالعش به اسمت نبود، ولی هنوز دوسش داری...
به سلامتی اونایی که خودشون ثابت کردند که لیاقت مارو ندارند...به سلامتی رفیقی که یه روز میاد سر خاکم،ولی نمیتونم جلوش پاشم اما خیالم راحته خاک زیر پاشم...
به سلامتی پسری که تیپ و قیافش بروزه ولی غیرتش مال زمان باباشه...
به سلامتی اونی که تو هر پیکش دنبال عشقش میگرده ولی عشقش مزه شراب یکی دیگس...
به سلامتی اون لامصبایی که از زندگیمون رفتن اما از این دل لعنتی نرفتن...
به سلامتی همه اونایی که آرزو بودن خاطره شدن...
به سلامتی اونی که فکر میکنیم تونستیم فراموشش کنیم اما وقتی تنهاییم تو سکوت شب میبینیم که چقد دلمون هواشو کرده...!
shaghayegh
تابلو...نقاش را ثروتمند کرد
شعرهای شاعر به چند زبان ترجمه شد
ولی...
هنوز سر چهار راه واکس میزند...
کودکی که بهترین سوژه بود.
shaghayegh
بانو
بغض هارا گاهی باید قورت داد
عاشقانه هارا از پنجره تف کردو در هارا به روی همه بست
باورکن...
گاهی"هیچکس"ارزش دچار شدن را ندارد.
shaghayegh
روزگارا...
که چنین سخت به من میگیری...
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست.
گرچه دلگیر تر از دیروزم...
گرچه فردای غم انگبز مرا میخواند...
لیک باور دارم...
دلخوشی ها کم نیست...
زندکی باید کرد...
shaghayegh
واااااااااااااااااای خدا دلم براتون تنگ شده بود.
خیلی وقت بود به وبم سر نزده بودم.به هرحال معذرت!!!
shaghayegh
به سلامتی همه عشقایی که به یکی بود یکی نبود ختم میشه
به سلامتی اون دوره ای که رویاهاتو هیچکس و هیچ نصیحتی نمیتونه عوض کنه....
به سلامتی اونی که تا حرف از عشق میشه...چشاش پراز اشک میشه ولی بازم میگه فراموشش کردم.
به سلامتی اونی که زیر بارون می ایسته تا کسی چشای پراز اشکشو نبینه...
به سلامتی اون پسری که دست عشقشو تو دست یکی دیگه میبینه ولی بازم میگه منتظرش میمونم تا شاید یه روزی برگرده...
سلامتی پسری که با گذشت زمان تیپ و قیافش عوض میشه ولی غیرتش مثله قدیمه...
به سلامتی اون دختری که هیچ کادو وهیچ ماشینی نمیتونه نظرش به عشقش رو تغییر بده...
سلامتی همه اونایی که از قلبمون رفتن ولی یادو خاطرشون هنوز هست....
به سلامتی......
shaghayegh
حوا بودن تاوان سنگینی دارد
وقتی در این دنیا همه ی آدمها
برای دم و بازدم به هوا نیاز دارند
shghayegh
SHAGHAYEGH
خدایا تنها مگذار دلی را که هیچ کس دردش را نمی فهمد
چرا که خود می دانی چه سخت است تنهایی...
HANIYEH
آدم های ساده
ساده عاشق میشوند
ساده صبوری میکنند
ساده عشق میورزند
ساده می مانند
اما سخت دل می کنند
آنوقت که دل میکنند
جان میدهند
سخت میشکنند
سخت فراموش می کنند
بیچاره آدم های ساده...
SHAGHYEGH
خیلی مواظب باش!
اگه با شنیدن صداش..دلت لرزید...
اگه از بدی هاش فرار نکردی وموندی...
دیگه تمومه....!
اون شده همه دنیات....
میدونی چرا...
وقتی گریه می کنی چشمت رو میندی؟؟
وقتی میخوای بخندی...
وقتی میخوای کسی رو بوس کنی...
وقتی میخوای تو رویا بری چشمت رو میبندی؟؟؟
چون...قشنگترین چیزهای این دنیا دیدنی نیست!!
SHAGHAYEGH